کد مطلب:109154 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

خطبه 233-در حمد خدا و لزوم تقوا












[صفحه 96]

خطبه الولاه ستایش خدائی راست كه آشكار است و در خلق ستایش او و غالب است لشگر او و بلند است بزرگی او ستایش می كنم او را بر نعمتهایش كه پی درپی است و بر نعمتهای بزرگ آن خدائیكه بزرگست بردباری او عفو كرد و عدالت به جا آورد در هر چه حكم كرد و دانست آنچه را كه می گذرد و آنچه گذشت پدیدآورنده خلقهاست به دانائی خود و آفریننده آنهاست به تدبیر خود بدون پیروی كردن بدون تعلیم دادن كسی به او و بدون اندازه گرفتن به نمونه صنعت كار دوراندیش و بدون برخورد به خطائی و بدون گردآوردن جماعتی و گواهی می دهم بر اینكه محمد (ص) بنده او و پیامبر اوست برانگیخت او را در حالیكه مردم می رفتند در سختی و مضطرب می شدند در سرگردانی در حالی كه كشیده بود آنها را مهارهای هلاكت و بسته شده بود بر دلهای آنها قفلهای پوشش چرك سفارش می كنم شما را ای بندگان خدا به پرهیزگاری خدا زیرا آن حق خداست بر عهده شما و واجب كننده است بر خدا حق شما را و آنكه یاری بخواهید بر آن از خدا و یاری بخواهید به آن بر خدا زیرا پرهیزكاری در امروز پناهگاه و سپر است و در فردا راهت به سوی بهشت راه آن روشن است و راه رو آن سودكننده است و امانت گیرنده آن نگهدارنده است هم

یشه تقوی نشان دهنده نفس خود بود بر امتهای گذشته و باقیمانده ها برای نیاز ایشان به آن فردا وقتی كه برگرداند خداوند آنچه را كه پدید آورده و بگیرد آنچه را داده و سئوال كند از آنچه احسان كرده پس چقدر اندك است آن كس كه قبول كند آن را و بردارد آن را و بردارد آن را آنطور كه شایسته است آنان اندكند از روی شمار و آنها شایسته توصیف خداوند پاك هستند كه می فرماید (و كم است از بندگان من شكر كنندگان) بشتابید به گوشهایتان به سوی آن و مواظبت كنید بكوشش خودتان بر آن و عوض بگیرید آن را از هر گذشته (از دست رفته از عمر و مال) جانشین و از هر مخالف (تقوی) موافق (تقوی) بیدار نمائید به آن خواب خودتان را و بگذرانید به آن روز خودتان را و بچسبانید آن را به دلهای خودتان و بشوئید به آن گناهان خودتان را و دوا كنید آن بیماریها را و پیشی گیرید به آن بر مرگ و پند گیرید از كسی كه تباه ساخت آن را و پند نگیرد از شما كسی كه اطاعت كرد آن را آگاه باشید و نگهدارید آن را و خود را نگهدارید به آن و باشید از دنیا دور شوندگان و به سوی آخرت شیفتگان و پست مسازید آن كس را كه بلند كرده او را پرهیزگاری و بلند نكنید آن كس را كه بلند كرده است او را دنیا و چشم

ندوزید بزخارف برق زننده آن و گوش ندهید بگوینده آن و قبول نكنید خواننده آن را و روشنی نجوئید از درخشندگی آن و فریفته نشوید به چیزهای گرانمایه آن زیرا برق آن خالیست و گفتار آن دروغست و مالهای آن گرفته شده است و گرانقیمتهای آن ربوده شده است آگاه باشید آن (مثل زن فاجره) نشان دهنده خود و ظاهر شونده است و سركشی است نافرمان و دروغگوئیست خیانت كننده و ستیزه گر ناسپاس و منحرف شونده و روگردان شونده و دوری كننده مضطربست شان آن زوال است جای پای آن غیر ثابت است ارجمندی آن خواری است امر جدی آن باز پست و بلندی آن پستی است سرای گرفتن و ربودن و غارت و هلاكت است اهل آن بر پای ایستادن و رانده شدن و پیوستن و جدا شدن است سرگردان كننده است راههای آن و عاجز گردانیده گریزگاههای آن و نومید شد مقاصد آن تسلیم نمود آنها را پناهگاهها و دور انداخت آنها را منزلها و خسته گردانید آنها را زرنگیها بعضی رهائی یابنده پی كرده شده و گوشتی است خورده شده و عضویست بریده شده و خونیست ریخته شده و گزنده ایست دست خود را و به یكدیگر زننده ایست كفهای دست خود را و بر آرنج نهنده است دو گونه خود را و عیب كننده است بر رای خود و رجوع كننده است از قصد خود و پشت

كرده چاره و روآورده كشتن ناگهانی و نیست هنگام فرار چه دور است چه دور است به تحقیق فوت كرد آنچه فوت كرد و رفت آنچه رفت و گذشت دنیا بدلخواه خود پس نگریست بر آنان آسمان و زمین و نبودند مهلت داده شدگان.


صفحه 96.